عقل و بخت

 عقل و بخت


بیر بار اکن بیر یوق اکن، بیر زمانلارده بخت بیلن عقل جدل ادیپدیرلر. اولارینگ جدلی: بیزینگ هایسیمیز آدمه اینگ گرکلی؟ دیین دعوادان باشلانیپدیر. اولارینگ هر هایسی اوزینی بیله کی سیندن گرکلی حسافلاپدیر. آخرده بولارینگ آراسینی آچماقچی بولیارلار.


بخت باریپ ، بیر کار یاقماز اتی قووپ یرنده یاتیپ یورن یالتا اوغلانینگ باشینا غونیار. باخت اونگا غونان سونگ، عقل اوندان بوتین لی آیریلیار.

شول یوردینگ پادشاه سنینگ وزیری اوغول سیز اکن. اوغول سیزلیقدان اونونگ گونی غاتی چوکن اکن.

وزیر بیر یره باریارقا، اول اوغلانی گوریار. اوغلاندان بخت بولانی اوچین وزیرینگ گوزینه یاقملی گورونیار.وزیر اونی اوزینه اوغول ادینیار. وزیر اوغوللی بولانینه کوپ شادلانیپ دیر . اول اوغلانی اوز اوغلی حسابلاب ایدیریپ ایچیریپ ، اوز اویونده ساقلاپ دیر.


بیر گون وزیر اوغلینی ایزینه تیرکاپ، پادشاه نینگ قا گزه لنجه باریپ دیر. پادشاه  اول اوغلانی یغشی گوریپ، اونگا بیر آلما بریپ دیر. اوغلان بولسا آلمانی خاسیر خوسیر اییپ دیر . پادشاه بولسا مونگا شادلانیپ گولیپ دیر.  بیرناچه وقت دان سونگ، وزیر اوغلینی آلیپ، اویونه غادیپ دیر. یولدا گیلیار کا لر،

وزیر اوغلینه :

اوغلوم پادشاه نینگ برن زادینی شول باده ایمک بی ادب لیک بولار. اونی ایسغاپ ایسغاپ غولتیغینگه سالایمالی دینگ – دییپ دیر.

اونده اوغلان:

بولیار آتا ایندی پادشاه زاد بیرسه شیله اده رین دییپ دیر. بیرناچه گوندان سونگ، وزیر اوغلونی ینه پادشانگقا مهمان چیلیغه آلیپ باریپ دیر. اول یرده آزراق گوررینگ له شیپ اوتوران سونگلار، بولارینگ اونگ لرینه نخار گیلیپ دیر.


پادشاه بیر اتلی اوماچانی آلیپ، وزیرینگ اوغلونه بریپ دیر. اوغلان هم اونی ایسغاشدیریپ، غولتیغینه آلیپ اوتیر بریپ دیر. مونگا پادشاه نینگ وقتی خوش بولیپ دیر.


 

وزیرینگ بولسه غاتی قهری گیلیپ دیر و اوتانجینه یوزی غیزاریپ دیر. ینه اونگکی سی یالی، یولا چیق یانچا ، اوغلونه هیچ زاد دیماندیر.

یولدا اوغلونه :

هایی شونینگ یالی هم احمق لیق بولار می ؟ غولتیغینگه سالینجاق زاد بیلن سالین ماجاق زادی بیلمه یار مینگ ؟ دییپ کاینیپ دیر. اوغلونینگ بولسه قهری گیلیپ دیر. اویه باران لریندان سونگ،

اوغلان :

بول هیلی کاینج اشیدیپ یاشانیم دان یاشامانیم غوی دییپ اوزینی تام دان تاشله ماقچی بولیپ دیر. اول تامینگ اوستینه چیقیپ، غیرا سینه گیلیار ولین شول وقت ،

بخت:

ای عقل یتشه وری اوغلان الدان گیتدی دییپ اولی ایلی بیلن غیغیره بریپ دیر. عقل دررو باریپ، شول اوغلانینگ باشینه غونوپ دیر. اوغلان عقلانیپ، اوزینی تامدان تاشله ماق فکریندان . ال چکیپ دیر. شیدیپ دعوا ده عقل ینگیجی بولوپ دیر.

آلپ ارسلان

آلپ ارسلان / محل حکومت ایران / دودمان سلجوقیان ترکمن / نام پدر چغری بیگ داوود / تولد بهمن ۴۰۷ خورشیدی محرم ۴۲۰ (قمری) / دین اسلام، مذهب سنی / تاجگذاری7 اردیبهشت ۴۴۳ خورشیدی / فرزندان ملکشاه / جنگ ها نبرد ملازگرد / پایان حکومت 451 خورشیدی / وزیران معروف عمیدالملک کندری خواجه نظام الملک طوسی / وفات ۲۴ آذر ۴۵۱ خورشیدی

۲۵ ربیع‌الاول ۴۶۵ (قمری) آمودریا، ترکستان.

آلپ ارسلان(ترکی: آلپ = شجاع، ارسلان= شیر) پسر چغری بیگ داوود دومین شاه از سلسله سلجوقی ترکمن در ایران است. سلجوقیان نسب به سلجوق نامی می‌برند که یکی از خوانین ترکان در ماوراءالنهر و بخارا بوده است.

او بعد از اسلام آوردن نام خود را به محمد تغییر داد و به‌خاطر شجاعت‌هایی که نشان داد لقب «آلپ ارسلان» گرفت که در ترکی به معنای «شیر شجاع» است. او پس از پدرش داود حاکم خراسان شد و پس از عمویش طغرل به سلطنت رسید. در زمان تسلط او بر ایران ترکان وسعت قلمرو خود را به حد ایران دوره ساسانی رساندند و بغداد را نیز که مرکز خلافت عباسی بود در اختیار گرفتند. آلپ ارسلان داماد طغرل بود و پس از وی حکومت را به دست گرفت و به بسیاری نقاط لشکر کشید که یکی از آنها قلمرو دولت بیزانس در آسیای صغیر بود که در نهایت در جنگ ملازگرد بر آنها ظفر یافت و این حادثه آسیای صغیر را به قلمرو ترکان تبدیل نمود و زبان و رسوم اهالی آنرا دگرگون ساخت. سلجوقیان بعدها تا حملات صلیبیون نیز در ترکیه دوام آوردند ولی در نهایت مقهور ترکان عثمانی شدند.

بیشتر عمر الب ارسلان در جنگ با عیسویان سپری شد. او به قصد گسترش اسلام به ارمنستان حمله کرد و بر آن سرزمین غالب شد. اما بعد از غلبه بر آن سرزمین در سال ۴۶۴ با حمله رومانوس دیوجانوس، امپراتور بیزانس مواجه شد. این جنگ با شکست بیزانسی‌ها و دستگیر شدن رومانوس دیوجانوس به پایان رسید.

وی حتی به گرجستان لشکر فرستاده آنجا را مسخر ساخت.

آلپ ارسلان سرانجام به دست فردی به نام یوسف الخوارزمی که در جنگ آلب ارسلان با حاکم تاوغاچ دستگیر و زندانی شده بود به سختی مجروح شد و بعد از چهار روز جان سپرد . تاریخ نگاران چنین ذکر می کنند که آلب ارسلان قبل از مرگ چنین گفته است :

" دیروز در روی تپه ای بودم و زمین را می نگریستم که زیر پای ارتشم به لرزه در می آمد . در این هنگام به خود گفتم حاکم این جهان منم، چه کسی است که می تواند با من مقابله کند . خداوند غرور من را دیده و جان من را بوسیله یک اسیر گرفت ".

// روحش شاد //

گرفته شده از وبلاگ بانوی ترکمن

قربان دردي ذليلي

قربان دردي ذليلي 2
1220- 1273 هجري قمري، 1779- 1849 ميلادي.
ذليلي از شاعران تركمن، قرن سيزدهم هجري، از طايفه گوگلان – تيره گركز – بخش نظر قلي و شاخه كمرلر بود كه دردامان پدري به نام «مامد دولت» و مادري به اسم «خرما» (خواهر زادهي مختوم قلي فراغي ) متولد و پرورش يافت.
سال تولد ذليلي را 1220 هجري قمري و در اطراف رود اترك ذكر كرده اند همچنين وي در قاري قلعه هم زندگي كرده است ولي بيشتر عمر خود را در حوالي رود اترك گذرانده است ، وي در قسمتي از اشعار خود از وطن و زادگاه خود اين چنين مي گويد:
يورگ تلواس ادر گوترلرسريم ............ كؤنگل آرزو ايلاْر وطنيم سني
اترك، گرگان يورديم گزن يرلريم .......... كؤنگل آرزو ايلاْر وطنيم سني

ذليلي پس از اتمام تحصيلات اوليه در زادگاهش به سوي خيوه رهسپار شد و تحصيلات عالي خود را در مدرسه شير غازي گذارند. وي آثار شاعران و نويسندگان قبل از خود را خصوصاْ ديوان مختومقلي فراغي را مطالعه و فرا مي گيرد. اشعار اين شاعر و اديب تركمن هم در دوران ناامني ،تعصبات قومي و مدهبي، جنگ ها و غارت ها، مملو از مضامين مختلف از جمله بازتاب درد، رنج و فقر مردم تركمن ناحيه زندگي اش مي باشد:

بو غريبليق اوستومزدن گيتمدي
كؤنگول مقصد،مراديتا يتمدي
قايغي، غم سيز منينگ وقتيم اؤتمه دي
گزمه ديم هيچ كؤنگول خوشونگ ايچينده

ترجمه :
اين فقر هرگز ما را رها نمي كند،‌ و آرزوهاي ما برآورده نمي شود،‌ عمر من بدون غم و اندوه سپري نشد،‌ و هرگز با دل خوش نگشتم.

ذليلي علاوه بر تحصيل به كار كشاورزي و زرگري مشغول بود. وي شغل ساخت زيور آلات كه شغل دايي اش مختومقلي فراغي بود ادامه مي دهد و استاد ماهري مي شود. وي در جواني عاشق دختري به نام دوندي مي شود ولي به دلايلي از جمله فقر موفق به اين وصلت نمي شود،‌ وي با دختر ديگري به نام نوري ازدواج مي كند كه حاصل آن پسري به نام مامد دولت است.
در سال 1819 ميلادي خان خيوه، محمد رحيم خان مقاومت تركمن ها را در هم شكست و سرزمين شاعر را غارت و ذليلي را به اسارت درآورد،‍‍ شاعر هفت سال را در خيوه در اسارت بسر برده و قسمت اعظم آثار خويش را مانند مسعود سعد سلمان در اسارت سروده است.
درآنجا بود كه وي با سيدي خوجه شاعر تركمن باب الفت و مرافقت را گشود. سروده هاي ذليلي بعد ها در فراق همين دوستش يكي از بهترين يادمان هاي وي گرديد.
قربان دردي ذليلي بعد از مرگ محمد رحيم خان از خيوه گريخته، به زادگاهش باز مي گردد، آثار اين شاعر رزم جو نيز به آفرينش ادبي سيدي مشابهت كلي داشته و بين هر دو مناسبت دوستانه نزديكي برقرار بوده است.
ذليلي حدوداْ در سال هاي 1272-1273 هجري يعني در سن 54 سالگي فوت نموده است.
اشعار ذليلي يكي از بهترين نمونه هاي اشعار كلاسيك تركمن محسوب مي شود كه در آنها انديشه ها و افكار گوناگوني بازتاب يافته و حوادث و وقايع آن روزگار ترسيم گرديده است. بعضي از سروده هاي ذليلي بي تاثير از افكار بلند مختومقلي و سروده هايش نبود. براي اثبات اين مضمون ربايي و سنخيتي كه بين دو ديدگاه مختومقلي و ذليلي وجود دارد به ارايه چند بيت از هر دو شاعر و مقايسه آنها مي پردازيم :

مختومقلي:
اؤيونده لاف اورار هر كيم ............ باتير سؤوشده بللي دير

ترجمه: افراد ترسو و نامرد در خانه لاف مردي مي زنند، ولي مردان حقيقي در ميدان كار زار شناخته مي شوند.

ذليلي:
نامرد قوري اؤيده گوزلار .............. باتير سؤوشده بللي دير

مختومقلي:
اؤلن قايديپ گلمز آغلاماق بيلن

ترجمه : با گريه و زاري مردگان برنمي گردند ( زنده نمي شوند)

ذليلي:
عقلي بولان اؤليسينه آغلاماز ...................اؤلن ديره لر مي آغلاماق بيلن

و در پايان قطعه شعري از ذليلي به نام: فاش ادر

همراه بولوپ گزسنگ بير ياخشي بيلن
ياخشي آدينگ،‌ گزه ن يرده فاش ادر
يولداش بولسانگ بير پيس بيلن بير زمان
ياخشينگ اؤرتر، يامانينگي چاش ادر

ابله گه هيچ يوقماز نصيحت ديسنگ
بولاجاق ايشلري،‌ اؤنگونده قويسانگ
اؤزونگه دوست قيليپ سؤزونه اؤيسونگ
ذهنينگ كاييدر، عقلينگ پوچ ادر

اي ذليلي الله بيلر راستينگي
اؤزونگدن اؤكده يوق دييرگه كؤستيني
تانير بولسانگ دوشمانينگي دوستينگي
آرابولار سينينگ بيلن اوچ ادر

ترجمه
فاش خواهد كرد
اگر با نيكمردي همسفر شوي
نام نيك تو را در همه جا فاش خواهد كرد
واگر با شخص بدي همراهي كني
خوبيهايت را مخفي كرده ، بدي هاي تو را نمايان خواهد كرد
شخص ابله نصيحت تورا نمي پسندد
و هرچند عواقب كارهايش رانزد وي بازگويي
اگر او را به دوستي بپذيري و مطابق سخنانش رفتار كني
ذهن تو را سزاوار ملامت و عقل تورا زايل خواهد كرد
اي ذليلي، حرف حق تو را خداوند مي داند
و براي بيان عيب تو ،كسي كارآمدتر از تو نيست
اگر خواهان باز شناختن دوست و دشمنت باشي
كسي است كه ميانه اش را با تو به هم زده و كينه به دل خواهد گرفت.

منبع
كتاب زندگينامه بزرگان شعر وادب تركمن
فرهاد قاضي

(( اوغوز خان ))

(( اوغوز خان ))



اونگ ده هم آليپ اوتدى مغل بيلن تاتار دوغان ديرلر. مغل خان دن قره خان .كر خان. اورخان و گز خان آدلى اوغول لر جهانه اينن لر . قره خان دن بير اوغول بولن آدينه اوغوز تاقيلان. اوغوز مغل خانينگ آختغى دير. شرق تورك لرى بو آدى اوغوز و غرب تورك لرى آويز صدا ده تلفظ اديورلر. اوغوز ياش ليغنده نبوغنى ظاهر ايلان. يگيت ليگه يتيشن دن سونگ موحد و خدا پرست ليق يولنى توتيپ مبارزا بيل باغلان بت پرست ليق وآتش پرست ليق وباشغه باطل دين لرينگ غارشى سينه تبليغ و اوگيت لرينى يگيت ايچنده باشلان .اوز يوويردنينگ یگيت لرى اوغوزينگ اخلاق ياغشى قيليق لرينه عاشق بوليپ داشينه اوشن لر. اوغوز پيغام بر بوليپ كتابى بولمسه هم خدا پرست يول لرينده بويوك خدمت لرى اديپ اوتن. قره خان اوغوزينگ آته سى اوغلى نينگ باشغه دين نينگ بارليغنده خبر بوليپ ايلادنينگ ياش اولى لرى بيلن مصلحت و گنگاشه اوترن لر اول زمان قره خان ايلادنينگ خانى اكن. مصلحت ده فيصله بولن تا اوغوزى آولديرسه لر . اوغوز شكاره چيقان چاغى قره خان آته سى قشونى بيلن آلنده كمينده اوترن لر. اوغوز موضوع دن خبر بوليپ هم عقيده يگست لرينه خبر اوزادن. اوغوزينگ آشنا لرى اوغوزينگ داشينه اوشن لر. اوغوز شكار دن قايدن ده آته سى آلندن چيقيپ اوغوز اوغلينه حمله ادن. آته و اوغول آلره لرينده اوريش شروع بولن. اوريش كوپ وقتلاپ دوام ادن. قره خان يراتى بوليپ جان بيرن. قره خانينگ اكثر قشون وطرفدار لرى اوغوزه تسليم بولن لر. ايل اولره (اويغور) آدى قويان لر و قچان لره مغل دييان لر. غيسغه سوز اوغوز آته سنينگ دربارينده اوتريپ خان بولن. اوغوزخان بوگون كى قزاقستان آيمتنده وياسى آدلى شهرينده پادشا ليغه اوترن ايلادينى موحد و خدا پرست ليق دينه اويدرن. اوغوز خان منطقه سنينگ ايل لرى نى موحد ايلان دن سونگ چين,تاتار,ماورالنهر,غورات,بغدادطرف لره چه يوريش اديپ خلق لرينى موحد و خدا پرست ايلان. بوگون غوز تورك لرينگ ايچنده بوزيق اوچ اوق,قپچاق,قانيق لى,قارليق,قال آج (خلج) وايماق آدلى طايفه لر بار.بوآدلر اوغوز خانينگ يوريش سفر لرينده بعضى واقعه لرينگ اثريندن بير آدمه تاقيلان. بوآدلى آدم لرينگ اولاده لرى آلتى مونگ ييل لردن بارى شو آدلى طايفه لردن بوليپ گيل يورلر. بوطايفه لر همه غوز توركه منسوب ديرلر.
روايت لره قرانده غزنى شهرينگ آدى غوز سوزندن آلى نن. غزنى سوز غوز و ناى ايكى سوز لردن تركيب بولن. ناى معنى سى قلعه دير. البته غوز ناى دير. اما بوگون تحريف بوليپ غزنى شكلنده خلاصه بولن. غزنى آيمتى قديم دن تورك لرينگ ياشى يورين يوويردى اكن . بوگون كى زابل آدهم اصلا زاويل دير. يفتلى تورك لردن زاويل خان ادلى بيرگيشى بو منطقه ده پادشاه بوليپ اوتن. هندى لر اونگه مهيلاگولا دييورلر بوگون زاويل آدلى طايفه هزاره جات ده كان دير.
قلات بيلن غزنى آره لرينده غلجايى آدلى بير طايفه ياشى يورلر . بو طايفه نينگ اصلى خلج دير. اونگده هم آيدليپ اوتدى خلج غوز تورك لرينگ بير طايفه لريندن ديرلر. بوگون ديل لرى پشتو ديله آيله نن.
هجرى شمسى ييلى 1337 ده حرمت لى داكتر عبدالاحمد جاويد افغانستانينگ محقق لريندن دير كابلينگ ادب آدلى مجله سنينگ ايكى لانجى سانينده بار تولد وباشغه متقدم مؤرخ لرينگ نظر لرى بيلن غلجايى لرى خلج آدينده يادلاپ غوز تورك لره منسوب بيلن. مرى لوئيس كليفورو مؤلف كتاب ( سرزمين ومردم افغانستان ) آدلى كتابنده غلجايى لرينگ تورك ليگندن يادلان.
آلسپ تگين غزنوى لرينگ سلطنت نينگ موسسى پايتختنى غزنى شهرى انتخاب ادن مسئله هم البته بير ساده مسئله دال دير. غزنى ده توركمن لرينگ بيات , بيكه ويل و قيزيل باش طايفه لرى قديم دن يوويرت توتن لر يونه بو توركمن لرينگ ديل لرى پارسى ديله آيله نن.



كتاب --- توركمن گورينشى تاريخ و نژاد ده

يازوجى--- عبدالكريم بهمن

بو روزه‌

بو روزه‌

  

قادر الله‌ بيزه‌ عنايت‌ اتميش‌

قبر ايچينده‌ بيزه‌ ياردير بو روزه‌

كلي‌ گونالره‌ كفارت‌ اتميش‌

صراط‌ اوزره‌ مددگاردير بو روزه

***

توتغول‌ موني‌ صدقي‌ اخلاصينگ‌ بيله‌

دوزخ‌ ايچره‌ كلي‌ عذابدان‌ يوولا

قبول‌ اتسه‌ زكات‌ صلواتينگ‌ بيله‌

اول‌ قين‌ اويلاردا ياردير بو روزه

***

هم‌ خوش‌ صورت‌، زيبا بولوپ‌ گورونه‌

پروا قيلار مومن‌ قولونگ‌ گورونه‌

دلالت‌ ايله‌ييپ‌ آخر كارينه‌

عيشي‌ عشرت‌ هم‌ راحتدير بو روزه

***

اگر برسنگ‌ روزه‌ فط‌ره‌ اداسين‌

محشرده‌ گورر سن‌ راحت‌ ساياسين‌

ترك‌ ايله‌سنگ‌، توتاورگيل‌ قضاسين‌

بهشت‌ ايچره‌ مرغزاردير بو روزه

*** 

فرض‌ ايله‌دي‌ بيزه‌ قادر جبار

كيم‌ ترك‌ اتسه‌ بيدين‌ و بدكار

آتش‌ دوزخه‌ بولار گرفتار

افعالي‌ خوبلارا ياردير بو روزه

***

آدم‌ اوغلي‌، غافل‌ اولما، توتاور

توبه‌ ايلاپ‌، يامان‌ يولدان‌ قايداور

تا اولينچانگ‌ حق‌ قوللوغين‌ اده‌ور

توتانلارغا كوپ‌ راحتدير بو روزه

***

مختومقلي‌، ترك‌ ايله‌مه‌ اداسين‌

ترك‌ ايله‌سنگ‌، توتاورگين‌ قضاسين‌

معنيسينه‌ يتيپ‌، بيلسنگ‌ مزاسين‌

عجب‌ پيشه‌، عجب‌ كاردير بو روزه

 

((( توركمن آدنينگ تاپيلان قصه سى )))

((( توركمن آدنينگ تاپيلان قصه سى )))

 
سلجوق لرقدرته يتن لريندن سونگ غوز تورك لرى هريان دن اينيشب سلجوق لرينگ داشينه اویشن لر. شو قطار ده غوز تورك لرينگ بير توپارلرى بالقان دن گيليب ملك شاه غه اوز لرنينگ قرينداش ليق لرينى بيلديريپ سلطنت لرينى قوتلى بولسين آيدن لر. ملك شاه بولرينگ آداب لرندن خوش بوليپ باش ليغندن سن كيم دييپ سورانده باش ليغى تورك ليگ نه افتخار اديپ ( تورك ) من دييپ جواب برن . بوجواب دربارى لره گنگ گورنيپ بو بالقانلى لره توركمن دييپ خطاب ادن لر . بوسوز ديل لرده انديك بوليپ باره باره غوز تورك لرينگ آدنينگ اورنينه توركمن آدى اوتيرن .
غيسغه سوز اون بيرينجى عصرده غوز تورك آدينگ اونينده توركمن آدى جاى آلن . امپراطورى صحرانوردان بو حقده آيدن . دايرة المعارف اسلامي آدلى كتابينگ ايكنجى جلدنينگ (178) صفحه سينده توركستان تاريخينگ (943) لانجى يوزينده . دنى آدلى اوروپالى مؤرخينگ ( صرف و نحو زبان ) آدلى تحقيق لرنينگ (326-1921) صفحه لرينده توركمن لرى غوز لره منسوب بيليپ لسان دستورينده بو نظرى توركمن سوز حقنده آيدن (( تورك سوزى من سوز بيلن پساوند
... بوليپ ياپيشن . بو پساوند دن مقصد تقويت وتوسعه دير . مراد بو ديركيم تورك لرينگ خالص نسبندن بوليش نى بيلديريش ليك ده دير ))
البته بو تاريخ لرينگ نظر لرينه قرانده توركمن شكلى معقول دير . بوگون بتين دنيا نينگ توركمن لرى هم اوز لرينه توركمن دييپ آيديور لر . نه توركمان نه تورك ايمان ونه تير وكمان .
شرف الزمان طاهر مروزى هم غوز لر حقنده آيدن . (( غوز لر مسلمان لرينگ يوويرت لرينه ايننده اسلام دينى قبول ادن لر . بو غوز لر توركمن آدله نن لر بولر ياغشى مسلمان بولن لر . سلطنته يتيشن لر . حتى اسلام دين لى يوريرت لرينگ گينگ راك حصه لرينه فرمان يوريدن لر))

 
كتاب -- توركمن گورينشى تاريخ ونژاد ده 
يازوجى -- عبدالكريم بهمن
 

مرحوم عبدالقادر  "سولمس"

مرحوم عبدالقادر  "سولمس"

مرحوم عبدالقادر " سولمس " آچل باینگ اوغلی سنه ( 1312 ) نجی هجری شمسی یلینده اندخوینگ باغ و بوستان اوبه سینده بیر متوسط الحال مشغله ده یاختی جهانه اینیار.

اول ( 1328 ) نجی ه ش ییلده قرغان ابتدائیه مکتبنی اوستون لیکلی تمام لاندان سونگ عالی اوقولرینی یرینه یترمک لیک اوچین کابل نینگ دارالمعلمین موسسه سینه شامل بولیپ و اونی هم یرینه یتران دان سونگ ایلکنجی ترکمن محصلی حیثنده کابل دانشگاه سنینگ حقوق و سیاسی علوم فاکولته سینه شامل بولیار.

فاکولتانی اوستون لیکلی غوتران دان سونگره غور ولایت نینگ تیوره و کاپیسا ولایت نینگ نجراب اولسوالیغینده  بیرنجی ترکمن حاکمی صفتینده وظیفه بجریور.

اوندان سونگ تجارت وزارتی طرفیندان پشاور ده ترانسپورت مدیری حیثنده ایشلاپ وظیفه اجرا اتیار.

 مرحوم عبدالقادر " سولمس " سنه ( 1354 ) نجی شمسی ییلی افغانستان عدلیه وزارت نینگ ایستناف محکمه سینده عضوی بولیپ ایشلایور.

عبدالقادر " سولمس " اوزنینگ بیلم دورقینی ینه دام یوقرلشدیر ماق اوچین ( 1355 ) نجی هجری شمسی ییلده ترکیه جمهوریتینه گدیپ انقره دانشگاه سینده حقوق بین الدول رشته سینده تحصیل اتیار و حقوق رشته سینده ایلکنجی ترکمن یگیدی حیثنده دوکتورا سینی آلیپ غوتراپ یوران وقت لری بیر ترافیکی حادثه آرقه لی سنه ( 1365 ) نجی ییلده عالم دان ئوتیپ دیر.

مرحوم عبدالقادر " سولمس " افغانستان ترکمن لرنینگ آراسینده اینگ عالی اوقولی کیشی بولیپ و همده یازیجی و احساسلی شاعر لردان حساب لنیار.

سنده بار

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

گیل ای قرنداش یاتمه بولیپ خوار زار

شر افتلی   مقا مینگی   اتمه    خوار

بابانگ لردک جهانده  سن باش قالدیر

باش قالدیر سانگ سن سینگ بیشک بختیار

سن  سینگ  دویبنده بول جهانینگ اییه سی

شها متلی ا  وتان   زمان  سینده   بار

ترکمن   آده   زنهار   ایسناد    گیترمه

هیچ وقت قل دک بولیپ بولمه استثار

" سولمس " یالی ایل غمنده سولاسه

علم   بیلن  بولغین   قرنداش    استوار

 بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

 

کیم میز بار

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

انگلان   قرنداش   بول   جهانده

کیم لر بولار دیری لیکده بیزه یار

بیر علم دان باشقه بولماز هیچ زمان

ترکمن  لره   مهربان  و  مدد  گار

پروانه دک اور غین علم شمعینده

علم   بیلینگ    آدمزاده    افتخار

گر اگمه سانگ دال گردنی بیگانه

علم  ایچیندان  تاپغین  دُر شاهوار

ترکمن ایل نگ جهالت ده یاتانینه

تارتیورسولمس مدام اورتنیپ آزار

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

 

 

بیسان

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com 

کوپ دار بولدی بیزه افسوس بول جهان

صاف گون لرمیز بولدی بیزه چانگ دومان

آیاق آستی   بولیپ  ترکمن  نگ  ایلی

عا لمی    تاجری   همه      پر یشان

غال ای قرنداش غیرات لانیپ  دیزنگه

قاچناچه   یاتماق  بولر  سن   بیسان

آل   یولینگی  علم  و عرفان    طرفه

آدمزاده   برار     علم    بیوک    شان

زنهار  قرداش  توتغین سولمس یولینی

تابولماسانگ دیری لیک ده سن حیران

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

Muhammet Almazyň Türkmenler baradaky şygyrlary

Muhammet Almazyň Türkmenler baradaky şygyrlary

Azatlyk Radiosy dünýä türkmenleriniň ýaş şahyrlaryndan, häzir Saud Arabystanynda işläp ýören Muhammet Almaz bilen onuň döredijiligi barada söhbetdeşlik geçirdi.

Azatlyk Radiosy: Edebiýata, şahyrlyga höwes nähili döredi, haçan goşgy ýazmaga başladyňyz? Şahyrlyk ylhamynyň çeşmesi näme?

Muhammet Almaz: Ýaşlygymdan şygyrlary diňlemäge, okamaga höwesim bardy. Ýaşap öten beýik şahyrlaryň kitaplaryny, Magtymguly Pyragynyň kitaplaryny okap, onsoň “Zöhre-Tahyr” ýaly türkmen dessanlaryny okap, şygyr ýazmaga höweslenip başladym. Maňa şygyr ýazmany öwreden adam ýok. Okan şygyrlarymdan nusga alyp, öz-özümden şygyr ýazmaga başladym.

Azatlyk Radiosy: Dünýä Türkmenlerine öz gowy görýän, özüňe goýan şygyrlaryňdan birini okap berseň.

Muhammet AlmazMuhammet Almaz
​​Muhammet Almaz: “Türkmen” diýen şygyrymy okap bereýin:

Oguzhanyň neslinden bu jahana gelen, Türkmen,
At münüp, gylyç tutup, bu dünýäni alan, Türkmen.
Şa bolup, soltan bolup, köp döwrany süren, Türkmen,
Arslan dek bu dünýäde, şir men diýip, öten, Türkmen.

Agzybirlik bilen ýaşaň, eý, Türkmenim her zaman,
Bilseň ki bu dünýäde dostuňdan duşmanyň kän,
Agzalalyk, kineleri gidireliň ortamyzdan,
Her ýerde mert-namart ynsana duş gelen, Türkmen.

Biz eziz Türkmenlere köp zalym zulum eýledi,
Ata watanymyzdan aýryp, ýat ülkelere saýlady,
Ol pelek tersine bakyp, başymyzy köp aýlady,
Ýat illerde mysapyrlyk derdini köp çeken, Türkmen.

Indi birleşeliň bizler, kinäni goýup, gatlap,
El berip, öňe gideliň, geljek aýendäni toplap,
Gamly günlerden ötüp, hoş günlerimizi gutlap,
“Birleş” diýip, atalarymyz köp aýdyp geçen, Türkmen.

Ýaş ýigitlerimize bizler, Türkmen dili öwredeliň,
Ýat ülkelerden aýrylyp, azat watan döredeliň,
Almaz aýdar, bu jahana kimdigimizi bildireliň,
Namartlara dyz egmän, başyny dik tutan, Türkmen!

Azatlyk Radiosy: Eşdişimize görä siziň ýaş şahyrlar hökmünde öz araňyzda söhbetleriňiz bolýar. Şol ýaş şahyrlaryň üýşmeleňlerinde iň köp haýsy tema barada gürrüň edilýär?

Muhammet Almaz: Arabystanda ýaşap ýören ýerimizde kän türkmen ýok. Owganystan ýaly dürli ýurtlara dargan türkmenleriň wekilleri bärde gaty az. Şonda-da biz ýaşlar bolup oturşyp, türkmenler hakynda gürrüň edýäris. Şygyrlar hakynda hem söhbet edýäris.

Azatlyk Radiosy: Dünýä türkmenleriniň bir ýaş şahyry höküminde özüňi türkmen edebiýatynyň niresinde görýäň? Geljekde türkmen edebiýatynda nähili işler ederin, nähili sepgitlere ýeterin diýen plan, maksat bar?

Muhammet Almaz: Geljekde hem şeýle türkmenler barada şygyrlar ýazmakçy. Häzir bärde Saud Arabystanda iş bilen kän şygyr ýazyp bilemok. Türkmenler baradaky pikirlerimi, duýgylarymy geljekde ýaş nesillere şygyr hökmünde eser galdyrmaklyk ýaly maksadym bar.

Azatlyk Radiosy: Döredijiligiňizde haýsy tema has öňe çykýar? Has köp näme barada şygyr ýazýarsyňyz?

Muhammet Almaz: Ýaşlygymyzdan bäri uruş bolup, şol sebäpli daşary ýurtlara gidenimiz üçin meniň şygyrlarymda köplenç şol ýat ülkelerdäki aýraçylyk barada ýazýaryn. Türkmenler barada, türkmenleriň birleşmegi hakda, türkmenleriň birleşmegini arzuw edip, esasanam şu temada köpräk şygyrlar ýazjak bolýaryn.

Azatlyk Radiosy

برگی از تاریخ باشکوه ترکمن .

برگی از تاریخ باشکوه ترکمن .

برگی از تاریخ باشکوه ترکمن .
سلطان محمود خواهر زاده ی سلطان جلال الدین خوارزمشاه و نوه ی دختری سلطان محمد خوارزمشاه که در جهان اسلام مشهور به امیر سیف الدین قطز میباشد.
آنگاه که شهر خوارزم به اشغال مغولان وحشی درآمده و بیشتر سکنه آن قتل عام شدند,محمود به اتفاق عده ای دیگر از کودکان به اسارت گرفته شده و چون مغولان از تبار او آگاهی نداشتند بهمراه دیگر کودکان بعنوان برده فروخته شده و به دمشق و بعدها به مصر انتقال یافت,سلطان محمود در کودکی و اسارت در دست مغولان نیز از خود ضعف نشان نداده و جسور و بیباک بود.محمود خوارزمشاه بدلیل هوش و استعداد بالا بسرعت در علوم فقهی و عمومی و فنون جنگ و رزم تبحر یافته و با نشان دادن لیاقت و شایستگی در دستگاه نظامی ممالیک دریانورد مصر حایز بالاترین درجه نطامی شده و بعدها بعنوان نایب السلطنه مصر انتخاب گردید.این زمان مصادف بود با اشغال دو سوم جهان اسلام توسط مغولان و نزدیک شدن آنها به مرزهای مصر,با توجه به خطر سهمگین مغولان و نیز عدم کفایت سلطان وقت مصر که نوجوانی بیش نبود,سران و بزرگان مصر به اتفاق آرا سلطان را موقتا خلع و امیر محمود را به سلطنت برگزیدند و سلطان سیف الدین نیز اعلام نمود که تا دفع خطر مغولان سلطان خواهد بود و بعد از آن هرکس را که مایل باشند بعنوان سلطان برگزینند.سلطان ترکمن بلافاصله اعلان جهاد عمومی نموده و در رمضان سال 656 ه در جنگ عین جالوت و محلی به همین نام که شرح این جنگ بزرگ و هولناک در این مجال مقدور نیست,در مصاف با لشگر عطیم مغول افسانه شکست ناپذیری مغولان وحشی را در هم شکسته و بزرگترین فرمانده ی هلاکوخان بنام کیتیبوقا بهمراه اکثریت نیروهای مغول در این نبرد تاریخی کشته شده و سرزمینهای حلب و شام از دست مغولان آزاد گردید عده ی کثیری از بزرگان ترکمن و مصری نیز در این نبرد بشهادت رسیدند.بعد از این شکست بزرگ مغولان هرگز جرات نزدیک شدن به مرزهای مصر را پیدا نکردند,در زمانی که دو سوم جهان اسلام توسط مغولان نابود شده بود اگر مصر نیز اشغال میگردید راه مغولان برای فتح اروپا نیز باز شده و چیزی از تمدن اسلامی و جهانی بر جای نمیماند و تقدیر اینچنین بود که کودکی از تبار سلاطین بزرگ ترکمن در کودکی اسیر گشته و در نقطه ای دیگر از جهان به سلطنت رسیده و تمدن اسلامی و بشری را از نابودی نجات دهد,سلطان سیف الدین همانند دایی شجاع خود سلطان جلال الدین خوارزمشاه که بارها لشگریان چنگیزخان را شکست داده بود,دارای ایمان و شجاعتی والا و آراسته به خصایل نیکوی انسانی و پایبند به آداب و سنن ترکمن بود.عمر سلطنت سلطان سیف الدین بیش از یازده ماه نبوده و با خیانت عده ای از امرای سپاه بشهادت رسید ...یاد و نامش همیشه گرامی و جاودان .
تهیه و تنظیم:Saeid Ilsoyer

 
سلطان محمود خواهر زاده ی سلطان جلال الدین خوارزمشاه و نوه ی دختری سلطان محمد خوارزمشاه که در جهان اسلام مشهور به امیر سیف الدین قطز میباشد.
آنگاه که شهر خوارزم به اشغال مغولان وحشی درآمده و بیشتر سکنه آن قتل عام شدند,محمود به اتفاق عده ای دیگر از کودکان به اسارت گرفته شده و چون مغولان از تبار او آگاهی نداشتند بهمراه دیگر کودکان بعنوان برده فروخته شده و به دمشق و بعدها به مصر انتقال یافت,سلطان محمود در کودکی و اسارت در دست مغولان نیز از خود ضعف نشان نداده و جسور و بیباک بود.محمود خوارزمشاه بدلیل هوش و استعداد بالا بسرعت در علوم فقهی و عمومی و فنون جنگ و رزم تبحر یافته و با نشان دادن لیاقت و شایستگی در دستگاه نظامی ممالیک دریانورد مصر حایز بالاترین درجه نطامی شده و بعدها بعنوان نایب السلطنه مصر انتخاب گردید.این زمان مصادف بود با اشغال دو سوم جهان اسلام توسط مغولان و نزدیک شدن آنها به مرزهای مصر,با توجه به خطر سهمگین مغولان و نیز عدم کفایت سلطان وقت مصر که نوجوانی بیش نبود,سران و بزرگان مصر به اتفاق آرا سلطان را موقتا خل...ع و امیر محمود را به سلطنت برگزیدند و سلطان سیف الدین نیز اعلام نمود که تا دفع خطر مغولان سلطان خواهد بود و بعد از آن هرکس را که مایل باشند بعنوان سلطان برگزینند.سلطان ترکمن بلافاصله اعلان جهاد عمومی نموده و در رمضان سال 656 ه در جنگ عین جالوت و محلی به همین نام که شرح این جنگ بزرگ و هولناک در این مجال مقدور نیست,در مصاف با لشگر عطیم مغول افسانه شکست ناپذیری مغولان وحشی را در هم شکسته و بزرگترین فرمانده ی هلاکوخان بنام کیتیبوقا بهمراه اکثریت نیروهای مغول در این نبرد تاریخی کشته شده و سرزمینهای حلب و شام از دست مغولان آزاد گردید عده ی کثیری از بزرگان ترکمن و مصری نیز در این نبرد بشهادت رسیدند.بعد از این شکست بزرگ مغولان هرگز جرات نزدیک شدن به مرزهای مصر را پیدا نکردند,در زمانی که دو سوم جهان اسلام توسط مغولان نابود شده بود اگر مصر نیز اشغال میگردید راه مغولان برای فتح اروپا نیز باز شده و چیزی از تمدن اسلامی و جهانی بر جای نمیماند و تقدیر اینچنین بود که کودکی از تبار سلاطین بزرگ ترکمن در کودکی اسیر گشته و در نقطه ای دیگر از جهان به سلطنت رسیده و تمدن اسلامی و بشری را از نابودی نجات دهد,سلطان سیف الدین همانند دایی شجاع خود سلطان جلال الدین خوارزمشاه که بارها لشگریان چنگیزخان را شکست داده بود,دارای ایمان و شجاعتی والا و آراسته به خصایل نیکوی انسانی و پایبند به آداب و سنن ترکمن بود.عمر سلطنت سلطان سیف الدین بیش از یازده ماه نبوده و با خیانت عده ای از امرای سپاه بشهادت رسید ...یاد و نامش همیشه گرامی و جاودان .

تهیه و تنظیم : Saeid Ilsoyer

آنگلامز

آنگلامز
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com
 
اوز  دیلینی  بیلیپ  ماهر  بولمغان
باشقانینگ دیل نینگ یولین آنگلامز
اوز  غریب  حالینه  نظر  سالمغان
گیدار یولین ساغ و سولین آنگلامز


عاقل  لر  اوّل  دان  اوز  دیلین بیلر
هر  غوران سوزیندان  معنی  لر آلر
نادان  هر  دل  دیار  برچه  دان  غالر
هیچ مجلسینگ قیل و قالین آنگلامز


اوز  دیلنده  سوزین  یرینه  یتران
باشقا نینگ  دیلینی  اله  گتیران
بیلم  دار  آدینی  شولدیر  گوتران
نادان شول کشی نینگ حالین آنگلامز

 
نادان  احمق  اوز  دیلندان  عار  ادار
آخیر  اوزین  قوم   خویشه  زار  ادار
نصیحت  سوز   لرین   دل   آزار  ادار
کامه  ده  غرق  بولسه نالین آنگلامز


" مخلص " سوز دیارسن فکر ادیپ گورگیل
خریدار  تاپیلسه  سونگرا  سوز  اورغیل
بولمسه   خریدار  اومسوم   اوتورغیل
سوز  یوقماز  لر  سوز  اقبالین  آنگلامز

شعر : مرحوم ملا رستم " مخلص "